خزان آرزوها
نظرات شما عزیزان:
کوچه ای هست سپید پشت احساس طراوت تا صبح
خانه هایش همه از جنس صداقت و تماما از نور…
پنجره یار تماشای نگاه من و توست
ابدیت در توست…
سخنم نامحدود
می سرایم از عشق و نشان میدهد آن پنجره احساس صداقت را باز
من به تو می گویم که چه رویای قشنگی میزند باد به تنهاییمان
و نسیم پشت نسیم می نوازد گونه ها را تا صبح
می شویم رایحه ای مثل اقاقی ها مست
می روم دشت به دشت، میدوم کوه به کوه
میرسم عاقبت ای دوست به تو
می شوم پرپر راهت تا صبح
ومن ازیاد تو تا صبح رفته بود
آسان……….
Power By:
LoxBlog.Com |