خزان آرزوها
بیراهه هم برای خودش راهیست ! وقتی من را به تو برساند .. . . . . . . و حوصله چه زود بیطاقت میشود در ادامه راهی که به تو ختم نمیشود .. . . . وقتی که کلمات، تو را میخوانند و تو در بودنم جاری نمیشوی… دوباره عشق در میان لبانم بیصدا مینشیند تا صدایش کنی.. . . . به من گفت همه رو ول کن … باید دور همه رو خط بکشی . . . اگر “او” برای “تو” ساخته شده! “من” برای “تو” ویران شدهام … !!! . . . حوّایت میشدم . . . از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی.. . . . چطور می توان به تاول های پا گفت : . . . چه ازدحامی به پا کرده ای در من، . . . تنها نرو ! این راه رفتن نیست .. دنیای تو چیزی به جز من نیست تو از خودت چیزی نمیدونی تنها نرو ! تنها نمیتونی .. من حال این روزاتو میدونم . چیزی نگو ! چشماتو میخونم ..
نظرات شما عزیزان:
ولی خودش جلوی آینه دور چشمشو خط کشید و رفت سر قرار..
اگر سیبِ سرخی داشتی
حیف
«آدم» نیستی!!!
که تمام مسیر طی شده ،
اشتباه بوده . . .!
همین تو یک نفر !
Power By:
LoxBlog.Com |