خزان آرزوها
- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
نظرات شما عزیزان:
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکستدر دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکستعشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …
Power By:
LoxBlog.Com |